۱۳۸۶ دی ۹, یکشنبه

هدف از معماري سازماني

متاسفانه در حوزه معماري سازماني هم مثل اغلب حوزه هاي مشابه (ايزو، ...) در كشور تمركز بر راه حل يعني معماري سازماني وجود داره نه مشكلاتي كه معماري ميتونه حل كنه. معمولا در سطح جهاني اول يك مشكل و مسأله تعريف ميشه بعد ميرن دنبال راه حل. ولي در كشور ما خيلي ها نمي دونن اصلا مشكل سازمان چيه ولي شنيدن مثلا مهندسي مجدد فرآيندها خوبه، معماري سازماني مفيده و ... و به همين دلايل پروژه تعريف مي كنن. خوب پيمانكارهاي اين حوزه هم تو اين بازار خراب از پروژه بدشون نمياد لذا پروژه هاي معماري رو معمولا بدون هدف مشخص و صرفا بر اساس يك سري كليات اجرا مي كنند. نتيجه اين موضوع هم ميشه وضعي كه الان پروژه هاي معماري سازماني در كشور دارن. خيلي از سازمان ها بخاطر مد شدن اين مفاهيم ميرن سراغ تعريف پروژه، بعضي ميخوان چيز جديدي ياد بگيرن، بعضي ها هم مي خوان با تعريف اين پروژه ها مسؤوليت خودشون رو بندازن گردن پيمانكار پروژه و روزگارشون رو تا عوض شدن مدير فعلي و اومدن مدير جديد بگذرونند. از همه اينا كه بگذريم بهتره اول پروژه معماري سازماني يا اول هر پروژه اي، ابتدا يك تحليل مشكل انجام بشه و بعد بر اساس درخت مشكلات اهداف پروژه تعيين بشه و واقعا مشخص بشه پروژه چطور و با چه مكانيزمي مي خواد مشكلات رو حل كنه. اگه اين موضوع رو بتونين براي كارفرماها روشن و دقيق كنين اونا هم انتظاراتشون از پروژه منطقي و واقعي ميشه. مثلا برخي از مشكلات سازمان ممكنه ريشه در مديريت ضعيف نيروي انساني، اهميت ندادن به نيروي انساني و هزارتا چيز ديگه داشته باشن كه واقعا يك پروژه معماري با شرح خدمات معمول اين پروژه ها در ايران نمي تونه مستقيما اونا رو حل كنه. درسته معماري يك مخزن از كليه متغيرهاي سازمان ارائه مي كنه كه ميتونه براي بهبود در همه حوزه ها بدرد بخوره ولي اين آيا جواب انتظارات كارفرمايي رو كه مي خواد همه مشكلاتش بعد از گذشت 8 يا 10 ماه از شروع پروژه حل بشه، برطرف ميكنه؟ تعيين اهداف معماري اثر مستقيم و زيادي در چارچوب، متدولوژي، عرض و عمق معماري و حتي نوع تخصصهاي نيروي انساني پروژه داره. بنابراين به عنوان اولين گام در تعريف پروژه در مرحله تدوين سند چشم انداز، طرح مديريت پروژه، پيوست فني قرارداد يا هر اسمي كه روي خروجي فاز آماده سازي مي ذاريد، بايد انجام بشه. معمولا براي پروژه هاي معماري سازماني اهداف و گرايشهاي خاصي به صورت پيش فرض در بعضي چارچوبها و روشها وجود داره. مثلا چارچوب وزارت دفاع آمريكا چند تا هدف رو مثال زده : مهندسي مجدد فرآيندها ، حاكميت فناوري اطلاعات و ... كه ميتونه به عنوان گرايشهاي مطرح در پروژه مطرح باشه. ميشه از اين الگوها ايده گرفت ولي انجام يك تحليل مشكل دقيق قويا توصيه مي شه. اگه مطلب تكميلي مي خواهيد در اين زمينه بپرسيد جواب مي دم. سعي مي كنم دفعه بعد يه خورده بيشتر اين موضوع رو باز كنم.

۱۳۸۶ دی ۷, جمعه

چالش هاي معماري سازماني در عمل

در اين وبلاگ سعي دارم از مسائل و چالش هاي عملي معماري سازماني صحبت كنم. تا كنون مطالب تئوري و علمي بسياري چه در سطح جهاني و چه در كشور در اين حوزه ارائه شده و تقريبا راجع به مفاهيم معماري سازماني مطالب خوبي وجود داره ولي اينكه واقعا چطور ميشه اين مطالب رو در عمل پياده سازي كرد چالشي است كه هم در سطح جهاني و در كشور به صورت شديدتر وجود داره. با توجه به تجربه اندكي كه خودم در پروژه هاي اجرايي كسب كردم سعي مي كنم به چالش هاي اساسي اين حوزه بپردازم. اميدوارم اين وبلاك جايي باشه براي تعامل كساني كه بصورت عملي به دنبال تحقق اهداف معماري سازماني هستند.