اونهايي كه در فرآيند معماري سازماني به هر دليلي با تغييرات زياد مواجه شدند و مجبور شدند مرتبا مدلها رو تغيير بدن، الان آه از نهادشون بلند ميشه. نگهداشت كلمه خيلي قشنگيه و واقعا هم براي معماري لازمه. ولي چطور؟ خوب مي دونيد كه خيلي از ابزارها مثل System Architect، Metis, Enterprise Architecture, ....
ايجاد شدند براي نگهداشت راحتر مدلها ولي چقدر اين ادعا درسته و اونها چقدر موفق بودند بايد از معمارها پرسيد. خوب مي دونيد كه توي فرآيند معماري نظامهاي مختلفي وجود داره مثل مدلسازي فرآيند، مدلسازي داده و ... اين ابزارها براي نظامهاي شناخته شده اي مثل مواردي كه گفتم به دليل تجارب قبلي نسبتا موفقند مثلا محصول شركت پاپكين، نه تله لاجيك نه ببخشيد آي بي ام، قادر هست مدل داده اي منطقي رو به فيزيكي تبديل كنه، يا مثلا از مدل فرآيندي ترسيم شده با BPMN يك خروجي زيباي BPEL بده ولي ارتباط اين مدلها چي؟ مصيبت بزرگ توي هماهنگي اين مدلها با همه. ارتباط فرآيند با داده چيه؟ ارتباط داده با قواعد چيه؟ و ... شايد هر كدوم از اينها رو بشه يه جورايي توصيف كرد و حتي با تلاشي نه چندان مختصر مخزن معماري سازماني رو هم رام كرد كه اينها رو براتون يه جورايي ساپورت كنه ولي هماهنگي همزمان اينها با هم چطور؟ اصلا چي بايد بر اساس چي تغيير كنه؟ مسأله خيلي پيچيده تر از اين حرفا ميشه. من سعي كردم يه چيزايي تو پروژه هاي قبليم با محصول SA با همكاري آقاي مرادي به صورت اتوماتيك دربيارم ولي راه باقيمانده بسيار درازه. آخه يك مخزن بايد تفكرات مطرح تو يك چارچوب رو خوب حمايت كنه. در واقع يك مخزن معماري سازماني مدل مكانيزه چارچوب معماريه. ولي آيا مثلا ابزاري مي شناسيد كه چارچوب زكمن رو كامل و دقيق پوشش بده؟ اصلا به نظر من مسأله توي چارچوب معماري حل نشده كه توي مخزن مشكل پيش مياد. مدل منطقي بايد توي چارچوب حل بشه و مخزن فقط مثل يه بچه خوب بايد اون مدل رو حمايت كنه. در اين زمينه چارچوب نظامي آمريكا خيلي بهتر عمل كرده. با توجه به تجارب استفاده از اين چارچوب پيش بيني CADM به عنوان مدل داده اي خود معماري خيلي فكر خوبي بوده. به هر حال اگه مشكل مخزن و تازه مسأله ارتباط اون با ساير ابزارهاي سازماني به راه حلهاي خوبي منجر نشه، معماري سازماني با چالش جدي در جهان روبرو ميشه. تو يك وبلاگ استراليايي از قول يك منتقد معماري خوندم: " شما معمارها همش ميگيد ابزار، نگهداشت، يكپارچگي در محصولات ولي همتون تا ميخواهيد يه مدل نشون بديد سريع نرم افزار Word يا Power point رو باز مي كنيد و مدلها رو اونجا نشون مي ديد." به نظر من اين انتقاد ها رو بايد جدي گرفت و فكري براش كرد.
۱۳۸۷ بهمن ۲۳, چهارشنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۴ نظر:
واقعن یه مشکل اساسیه اگر یه شرکتی یا تیمی بتونه اساسی این مشکل رو حل کنه گام بزرگی برداشته ولی میدونی مشکل بزرگتر نبود یک انتولوژی خوش تعریفه یعنی همون مفهوم شناختی یه مدلی که بشه با اون هر چارچوبی رو تعریف کرده یه جور فراچارچوب کار سختیه ولی میشه گام بندیش کرد مثلن اول در یه حوزه خاص بعد در یه کشور خاص و هینجوری به جلو - اینم بگم که بعد نگهداشت این انتولوژی خودش میشه یه مصیبت تازه!
این چیزی که شما یا آقای فتحالهی میگید (ارتباط بین مدلهای مختلف، آنتولوژی) همون متامدل نیست؟
متامدل آرکیمیت (Archimate) رو دیدید؟ به نظرم این نقش رو میتونه خوب ایفا بکنه. تمام موجودیتهای مطرح در معماری رو و تمام ارتباطات ممکن بینشون رو سعی کرده تعریف کنه.
شهرام این کنفرانس معماری کاربردی که در اصفهان بوده رو نرفتی؟
نرفتم ولی مقاله دادم و پذیرفته شد.
ارسال یک نظر